- لا هاکردن
پهن کردن، پوشاندن
معنی لا هاکردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فریادکشیدن، بلند حرف زدن
پایین آوردن، از بالا به پایین ریختن برگ از شاخه های و سرشاخه
جمع آوری کردن، مرتب کردن
پف کردن، سیخ شدن مو از ترس یا سرما
انکار کردن
آرایش کردن، بزک کردن، زیبا کردن عروس
تحمیق نمودن، غافل ساختن کسی
ازدیاد، افزایش بارآوری زراعت
ورم کردن، درد کردن، دچار تب شدن
آب کردن کره یا روغن جامد، علامت گذاری بر روی درختان، داغ
خارج کردن، تیراندازی کردن، گوزیدن
موی دماغ کسی شدن
ردیف کردن، سر و سامان دادن، رضایت کسی را جلب کردن
مطیع کردن، رام کردن
رد کردن، دور کردن
عصبی شدن و لج کردن
پدید آوردن راه در میان برف
کمین کردن، در کمین بودن
پنهان کردن، خم کردن
تا کردن، متورم شدن، ساختن، کنار آمدن، بند انداختن صورت
ریختن و جا دادن، جا کردن
چرک از تن بر گرفتن
حرکتی میان دویدن و راه رفتن
لج کردن، بیماری مسری
تخته کردن چوب
طراحی نقش و نگار و پیاده کردن نخ های رنگی روی نمد
تیز کردن
سر و صدا کردن گاو
پهن کردن، افشان کردن
پوست سبز گردوی تازه را جدا کردن مرمّت کردن ابزار دندانه
بلند کردن
دبه درآوردن، بهانه جویی کردن
پس گردنی زدن، ضربت زدن، افروختن آتش
جوانه زدن درخت، غیبت کردن، زیرقول زدن